سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

یاران شتاب کنید...گویند قافله­ ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، آری گنهکاران را راهی نیست، اما پشیمانان را می­ پذیرند. (شهید سید مرتضی آوینی)
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه

روایت شهید آوینی از محرم در «فتح خون»

ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته‌ام. وا اسفا! باطن قبله را رها کرده‌اید و بر گرد دیوارهایی سنگی می‌چرخید؟ بیایید... باطن قبله اینجاست. به خدا، اگر نبود که خداوند خود اینچنین خواسته، می‌دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می‌دیدی که با او بیعت می‌کند. مگر نه اینکه انسان کامل، غایت تکامل عالم است؟ ...ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا کجا می‌توان در محاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟
معاویه مرده است و یزید بر خلافت خویش از مردم بیعت می‌گیرد. آیا می‌توان دست بیعت به یزید داد و آن‌گاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد؟ یزید که قبله نمی‌شناسد، یزید که نماز نمی‌گزارد. چه رفته است شما را ای امت آخر؟
... مکه، مدینه، بصره... دمشق. آیا در این دیار خاموشان زنده‌ای باقی نمانده است که سحر شیطان او را از خویشتن نربوده باشد؟ آیا کسی هست که روح خویش را به شیطان نفروخته باشد؟ وا محمدا! چرا هیچ دستی و علمی از هیچ جا به یاری حق بلند نمی‌شود؟ آیا همه‌ی دست‌ها را بریده‌اند؟ زبان‌ها را نیز؟ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟
حضرت امام حسین (علیه السلام) از روز جمعه سوم شعبان که قافله‌ی عشق به مکه رسیده است تا هشتم ذی‌الحجه که مکه را ترک خواهد کرد، چهار ماه و چند روز در این شهر توقف داشته است... چهار ماه و چند روز. نه، واقعه آن‌همه شتاب‌زده روی نداده است که کسی فرصت اندیشیدن در آن را نیافته باشد... و با این‌همه، از هیچ شهری جز کوفه ندایی بر نخاست. ما کوفیان را بی‌وفا می‌دانیم، مظهر بی‌وفایی، و این حق است؛ اما آیا نباید پرسید که از کوفه گذشته، چرا از مکه و مدینه و بصره و دمشق نیز دستی به یاری حق از آستین بیرون نیامد جز آن هفتاد و چند تن که شنیده‌اید و شنیده‌ایم؟ اگر نیک بیندیشیم، شاید انصاف این باشد که بگوییم باز هم کوفیان! که در آن سرزمین اموات، جز از کوفه جنبشی برنخاست؛ باز هم کوفیان!
فصل انجماد رسیده و قلب‌ها نیز یخ زده بود. حیات قلب در گریه است و آن «قتیل العبرات» کشته شد تا ما بگرییم و... خورشید عشق را به دیار مرده‌ی قلب‌هایمان دعوت کنیم و برف‌ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود.
مدینه، سرزمین انصار و مقصد هجرت رسول اکرم، رضا به هجرت فرزند رسول خدا داد و خاموش ماند. آیا راست است که چون مرکز خلافت از مدینه به کوفه انتقال یافت، مدینة‌الرسول آسوده از دغدغه‌ی خاطر، تن به تن‌آسایی و عافیت‌طلبی سپرد؟ و اگر حق جز این است، چرا آن‌گاه که حسین (علیه السلام) مدینه را به قصد مکه ترک گفت، واکنشی آنچنان که شایسته است از مردم دیده نشد؟
... مکه نیز خود را به تغافل سپرد و کناره گرفت و منتظر ماند تا کار به پایان رسد.
در بصره نیز جز دو قبیله از قبایل پنجگانه‌ی شهر، امام را پاسخی شایسته نگفتند و آن دو قبیله نیز تا خود را به صحرای کربلا برسانند، کار از کار گذشته بود.
اما دمشق، از آغاز، قلمرو معاویة بن ابی‌سفیان و والیانی از زمره‌ی او بود و آنان در طول این سال‌ها با دغل‌بازی کار را بدانجا کشیده بودند که عداوت مردم شام با علی بن ابی‌طالب صبغه‌ای دینی یافته بود.
... و بالاخره کوفه _ چه آهنگ ناخوشایندی دارد این نام، و چه بار سنگینی از رنج با خود می‌آورد! باری به سنگینی همه‌ی رنج‌هایی که علی (علیه السلام) از کوفیان کشید... بگذار رنج‌های زهرا و حسن و حسین را نیز بر آن بیفزایم؛ باری به سنگینی همه‌ی رنجی که در این آیه‌ی مبارکه نهفته است: لقد خلقنا الانسان فی کبد.آه چه رنجی!                                                                          goftomanedini.com  




نویسنده پناه قرآن در چهارشنبه 89/9/24 | نظر

طراحی و کدنویسی قالب : -

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم