به نظر من هر دلسوزى براى کشور، هر علاقهمندى به سرنوشت کشور، باید از این که خدا امثال شماها را به کشور و به ما داده، از خداى متعال تشکر کند. من خیلى سپاسگزار این نعمت بزرگ هستم.
الحمدللَّه ما جوانهاى خوب، مؤمن، بااستعداد، آمادهى به کار، زنده و پرطراوت داریم؛ دیگر بیش از این، یک ملت براى پیشرفت چه میخواهد؟
نبادا تصور شود که گفتن ایرادها ایراد دارد؛ لیکن آنچه که مهم است، این است که وجود ایرادها ما را در صحت راه مردد نکند؛ در درستى کار، ما را متزلزل نکند.
وقتى کسى حائز عنوان «نخبه» میشود، تازه کار او شروع میشود.
دوستانه و پدرانه به شما عرض میکنم؛ اینجور نیست که در همهى بخشهاى گوناگون، حضور جوان مثبت باشد. یکى از خانمها در مورد قضا انتقاد کردند و گفتند وارد کردن قاضىهاى جوان، به ناکارآمدى دستگاه قضا منتهى میشود؛ قاضىها بایست پخته باشند... یک جاهائى همین جور است. البته در یک بخشهائى - که بخشهاى محدودى هم نیست - حضور جوان تأثیرات بسیار مثبت و سازنده و پیشبرندهاى دارد؛ اصلاً فضاى جدید و افق جدیدى را در مقابل چشم همه باز میکند؛ اما همه جا اینجور نیست.
فکر شما و کارى که کردید و راه نوئى که پیدا کردید، پیشنهادى که به نظرتان رسیده، تأثیرگذارىاش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائى منتقل بشود و فوراً یک ترجمهى عملیاتى بشود و اجرائى و عملیاتى شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکى از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازى میکنید، گفتمانسازى میکنید... وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند... ؛ این همان چیزى است که شما میخواهید. بنابراین اگر چنانچه این کارى که شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعهى دانشجوئىتان کردید، فکرى که کردید، ترجمهى عملیاتى نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرائى درنیامد، شما مأیوس نشوید.
علوم انسانى روح دانش است. حقیقتاً همهى دانشها، همهى تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانى است. علوم انسانى جهت میدهد.
کشور نیاز دارد به دانشمندانى که عاشق کشور و عاشق مردم و عاشق هویت خود و سرنوشت ملت خودشان باشند. بدون این احساس دلبستگى، کار پیش نمیرود... بدون دلبستگىهاى معنوى، یک مجموعهى نخبه - چه نخبهى سیاسى، چه نخبهى علمى - نمیتوانند کشورشان را حفظ کنند؛ نمیتوانند به او قدرت بدهند.
ما گاهى میگوئیم بیگانهستیزى یا بیگانهگریزى، معنایش این نیست که ما از دانش و دستاورد او خودمان را محروم کنیم؛ ابداً. من بارها گفتهام: ما کاملاً حاضریم شاگردى کنیم، براى اینکه یاد بگیریم؛ منتها همیشه نباید شاگرد بمانیم؛ نکته این است.
ملت ما میتواند به جائى برسد که دیگران بیایند شاگردى او را بکنند. من آن قله را در نظر دارم؛ باید به آن سمت پیش برویم.
من میخواهم این را به مسئولین دولتى بگویم که سرمایهگذارى در تولید علم و نوآورى علمى، براى کشور ما و ملت ما سود مضاعف داشته؛ این راه را رها نکنید.
یک نکتهى دیگر، مسئلهى ارتباط صنعت و دانشگاه است... صنایع ما اگر بخواهند از رقابتهاى بازار عقب نمانند، به پیشرفت علمى و نوآورى احتیاج دارند. این نوآورى، زمینهاش در دانشگاههاى ما، پژوهشکدههاى ما، پژوهشگاههاى ما کاملاً فراهم است.
دستگاههاى دولتى بایستى جزم و عزم داشته باشند بر این که جز تولیدات داخلى - در آن مواردى که تولید داخلى وجود دارد - هیچ چیز دیگر مصرف نکنند.
تولید مقاله هدف نیست. اولاً کیفیت مقاله مهم است. از این مهمتر، جهت مقاله است... مقاله باید بر طبق نیاز کشور نوشته بشود؛ این خیلى مهم است.
1390/7/13
منبع:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17466
نویسنده پناه قرآن در جمعه 90/7/15 |
نظر