درباره ما
یاران شتاب کنید...گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، آری گنهکاران را راهی نیست، اما پشیمانان را می پذیرند. (شهید سید مرتضی آوینی) لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
به بهانه ی ترور شهید مصطفی احمدی روشن
و هرچه ستمکاری بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تایید می شود. ظالم با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تایید می کند؛ و لایزال اینطور بوده است . فرعون با فرعونیت وطغیانش دین موسی را تایید می کند، و ابوسفیان با طغیان ، دین رسول اکرم را تاییدمی کند؛ و محمدرضا با طغیان و عصیان و جور و ستم ، دین اسلام را تایید می کند. خداهمان طوری که از قشر متفکرین روحانی تایید می شود. . . ، خدای تبارک و تعالی می فرماید که از قشرهای فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تاییدمی شود؛ و آن به همین معناست که گفتم . نه تایید می کند؛ تایید "می شود":
لایزال یؤید هذا الدین بالرجل الفاجر. این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت ، تایید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تایید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تایید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما ازمرگ نمی ترسیم ؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید... اگر منطق داشتید که صحبت می کردید؛ مباحثه می کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است ! منطق اسلام تروررا باطل می داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما تایید می شود. صحیفه ی نور - جلد هـفتم - صفحه 183 نویسنده پناه قرآن در چهارشنبه 90/10/21 | نظر
رحلت مرموز آیت ا... سید مصطفی خمینی در آبان 1356 را می توان نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم ایران دانست. مجالس یادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده علیه رژیم به پا شد. از این رو رژیم، تصمیم گرفت با توهین به ساحت حضرت امام خمینی، چهره ایشان را به عنوان رهبری نهضت مخدوش کند. در اواسط دی ماه 1356، پیک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد. او نیز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودی، صاحب امتیاز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانیون و برای آینده روزنامه خطرناک می دانست، اما در تماس با وزیر اطلاعات و نخست وزیر، آموزگار، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در این مقاله که با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، بطور صریح، بی حجابی فضلیت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع معرفی و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قیام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با انتشار این مطالب اهانت آمیز، اولین واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز 18 دی تعطیل اعلام کردند و در این روز، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند و تعدادی از علما و مراجع قم در سخنرانی های خود، به حمایت از امام و محکومیت اهانت به ساحت ایشان پرداختند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه، تصمیم به تعطیلی مغازه های خود در 19 دی گرفتند. روز نوزدهم دی ماه ساواک و شهربانی به کمک نیروهای کمکی از تهران وارد شده و در حوالی مدارس علمیه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر می شدند. نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. نتایج و پیامدهای قیام نوزدهم دی: منبع: نویسنده پناه قرآن در دوشنبه 90/10/19 | نظر
رژیم پهلوی که با ترفندهای گوناگون از قبیل زندان و تبعید نتوانسته بود از نفوذ امام خمینی(ره) رهبر روحانی انقلاب مردمی ایران جلوگیری کند، با اقدامی ناپسند و ضد دینی، در هفدهم دی ماه 1356 مقالهای توهینآمیز علیه حضرت امام با نام جعلی رشیدی مطلق درج نمود. نویسنده اجیر ساواک در این مقاله با وقاحت کامل سعی کرده بود با اهانت به امام، به زعم خود شخصیت رهبر نهضت را بشکند و امام را به طرفداری از مالکین و شهرتطلبی و عامل استعمار بودن متهم نماید. چاپ این مقاله که در آن، حضرت امام را سرسپرده شوروی و کمونیست معرفی کرده بود، با عکسالعمل شدید مردم و قیام خونین 19 دی مردم قم مواجه گردید. انتشار این مقاله، در سراسر ایران با عکسالعمل تند و خشم و نفرت عمومی مواجه گردید و بلافاصله، درسها و جماعتها در حوزه علمیه قم به عنوان اعتراض تعطیل شد. به تعبیری دیگر واکنش مردم نسبت به این عمل ساواک به منزله آغاز قیام اصلی مردمی در براندازی رژیم پوسیده پهلوی بود. منبع: نویسنده پناه قرآن در شنبه 90/10/17 | نظر
در آذر ماه 1359، پس از شکست نیروهای عراقی در جنوب سوسنگرد به وسیله سربازان اسلام یک گروهان از سپاه اهواز، جهت محافظت پدافند شهر هویزه، به آن شهر اعزام شد؛ این در حالی بود که بنی صدر دستور تخلیه هویزه از بسیج و سپاه را صادر نموده بود و دستور داد که در سوسنگرد مستقر شوند. این دستور با مخالفت جدی شهید سید محمدحسین علم الهدی و دیگر رزمندگان مواجه شد و با تماس شهید علم الهدی با آیت الله خامنه ای، دستور بنی صدر لغو شد و نیروهای سپاه در هویزه باقی ماندند. روز 15 دی 1359، روز آغاز عملیات بود. هدف این عملیات پاکسازی شمال و جنوب کرخه کور از وجود نیروهای متجاوز بعثی بود. روز 16 دی ماه 1359، سپاهیان اسلام جلوی تانک های ارتش مستقر شده و منتظر دریافت رمز حمله بودند که متوجه شدند، رفت و آمد تانک های دشمن زیاد و هواپیماهای دشمن در آسمان جهت بمباران ظاهر شده و نیروهای اسلام زیر آتش توپخانه، کاتیوشا و خمپاره قرار گرفتند. فرماندهی، دستور عقب نشینی به طول 500 متر را صادر کرد. تانک های ما عقب نشینی کردند و عراقی ها با این تصور که نیروهای اسلام شکست خورده و فرار کرده اند، وارد منطقه شدند. در این ضد حمله دشمن، بیش از یکصد تن از برادران پاسدار، جهاد و دانشجویان پیرو خط امام از جمله شهید بزرگوار حسین علم الهدی شهید و مفقود الاثر شدند. حماسه شهید علم الهدی و یارانش برای همیشه در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ثبت شده است. من در آن روزی که این عزیزان به سمت این جایگاه شهادت و فداکاری حرکت میکردند آنها را از نزدیک دیدم، در نزدیکی کرخه نور، شهید عزیز حسین آقای علمالهدی (رضوان الله تعالی علیه) و بقیه جوانانی که همراه او بودند و با دست خالی بدون تجهیزات، اما با دلی سرشار از عشق و ایمان، با قلبی استوار از اتکا و توکل به پروردگار، به این طرف میآمدند. واقعاً انسان یکبار دیگر صحنه صدر اسلام را، صحنه عاشورای حسینی را و کربلا را به چشم خود مشاهده میکرد، وقتی آن جوانها را میدید با عزم راسخ داشتند میآمدند در قلب دریای دشمن. بیانات امام خامنه ای(مد ظله) در مزار شهدای هویزه - بیستم اسفند 1375
چند خاطره از شهید منبع: نویسنده پناه قرآن در جمعه 90/10/16 | نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت پیر دلاور جبهه های جهاد، پدر دو شهید و همرزم و همراه هزاران شهید، مرحوم حاج ذبیح الله بخشی را به همه ی مجاهدان راه حق و به خانواده ی محترم آن مرحوم تسلیت می گویم و علو درجات و پاداش صبر و ثبات را برای ایشان از خداوند متعال مسالت می نمایم. سید علی خامنه ای 15/دیماه/1390 نویسنده پناه قرآن در پنج شنبه 90/10/15 | نظر
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود. بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی با رهبر انقلاب - 1390/09/21 نویسنده پناه قرآن در جمعه 90/10/9 | نظر
در پی صدور حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر اینکه دست زدن به قبور شهدا خلاف موازین شرع است، مسئول هیأت خانواده شهدا و ایثارگران در بیانیه ای مواضع رسمی این مجموعه را به عنوان شاکی پرونده ساماندهی قبور شهدا بیان کرد . بسم رب الشهدا و الصدیقین
از آنجا که فلسفه تأسیس هیأت خانواده شهدا و ایثارگران ترویج فرهنگ والای ایثار و شهادت و همچنین پیگیری مشکلات خانواده های شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی و پاسداری از گنجینه های ارزشمند و واقعیات اصیل انقلاب و دفاع مقدس است ودر پی صدور حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر اینکه هر گونه تغییر و تحول در قبور و حجله های شهدای کل کشور بدون رضایت خانواده های ایشان خلاف موازین شرع و ممنوع است ، هیأت خانواده شهدا و ایثارگران در چند بند مواضع خود را به عنوان شاکی و نماینده حقوقی خانواده های مخالف با طرح ساماندهی ( تخریب ) قبور شهدا اعلام می نماید . داود براتی نویسنده پناه قرآن در سه شنبه 90/10/6 | نظر
امام على علیه السلام درباره حضرت عیسى علیه السلام فرمودند:... وَلامالٌ یَلفِتُهُ و لا طَمَعٌ یُذِلُّهُ ، دابَّتُهُ رِجلاهُ و خادِمُهُ یَداه نویسنده پناه قرآن در دوشنبه 90/10/5 | نظر
بِسم الله الرّحمنِ الرّحیم
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلین پس چون شب بر او پرده افکند، ستارهای را دید. گفت: این پروردگارِ من است. و آنگاه چون غروب کرد گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم. (انعام 76)
• اگر کسی آمد و نشست و با شما بحث کرد که چرا این خدا را میپرستید، جوابش را چی میدهید؟! خب لابد اوّل مینشینید و ثابت میکنید که این خدا وجود دارد که بعد برسید به اینکه چنین خدایی شایسته پرستش است. شایستهی ربوبیت است. میتوانید از طریق برهان علّیت، برایش صغری کبری بچینید و آخرش برسید به یک علّت تامّه. و بگویید این علّت تامّه اسمش خداست. همان «الله» ماست. یا با برهان نظم، به مشاهده و دقت توی آفرینش دعوتش کنید و بعد بگویید ناظمِ این مجموعه، همان خدایِ ماست و چنین خدایی را مگر میشود نپرستید؟ یا شاید با ردّ دور و تسلسل، با برهان صدیقین و اصالتِ وجود یا... نمیدانم. فکر میکنید قانع میشود؟! به نقل از وبلاگ: نویسنده پناه قرآن در پنج شنبه 90/10/1 | نظر
Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|